پیش به سوی کتاب و کتاب خوانی

پیش به سوی کتاب و کتاب خوانی

وبلاگی برای کتابداران ایران و دانشجویان کتابداری در همه مقاطع تحصیلی
پیش به سوی کتاب و کتاب خوانی

پیش به سوی کتاب و کتاب خوانی

وبلاگی برای کتابداران ایران و دانشجویان کتابداری در همه مقاطع تحصیلی

وازگان زبان (mتاr)

 وازگان زبان  (mتاr)
 

1- ماشین2- وسیله ی نقلیه3-د ستگاه اداری4-  سازمان حزبی 5-  ماشینی6-  باماشین ساختن یاانجام دادن

*محصولات ساخته شده باماشین

**چرخ خیاطی

Ma.chine

 

 *Machine-made products

**Sewing machine

 

1- دیوانه,مجنون2- شوریده3-بی عقل4-ن6-هار7-خشمگین8-خشم اعراض

 

*دیوانه کسی

**دیوانه شدن

Mad Mad der mad dest

 

*To be mad about someone

**to go mad

1- دیوانه کردن2-آشفته کردن

 

*دیوانه کننده ,کلافه کننده

Mad.den

 

 

*Mad.den.ing

 

1- گذشته واسممفعول

 

*بدساخت

**ساختایران

 

Mad

 

*badly-made

**made in iran 

1- وابسته به آهن ربا2- مغناطیسگر3-وابسته به نیروی جاذبه4-جذاب

*به طورمغناطیسی

**قطب نمای مغناطیسی

***میدان مغناطیسی

Mag-net

 

*magnetic  compass

** magnetic  field

***magnetic mine 

1- مجلل2— متعادل3- عامیانه 4- بسیارخوب

 

** عمارت builta عموی من با شکوه

Mag.nif/i.cence

 

*my uncle builta magnificent mansion

 

 

1-زناشویی،ازدواج کردن2-هم بسته شدن یا رابطه نزدیک برقرار کرد.

 

*در ماه اکتبر جینو ازدواج کرد.

**او با پسر عموی من ازدواج کرد.

Mar/ry

 

*geno is getting married this October

**she is married to my cousin

 

1-بالاترین رتبه نظامی2-تشریفات3-کلانتر-شهربانی4-رزم آرایی کردن

 

*شواهد و مدارک خود را طبق منطق تنظیم کن

دو کلالنتر اورا تا زندان تحت مراقبت داشتند

Mar.shal

 

*marshal your evidence logically

**two marshal s escoryed him to jail

1-شگفت انگیز2-معجزه آسا3-عالی،محشر

 

*دیوید حافظه شگفت انگیزی دارد.

 

Mar .vel.ous

 

*davide has a marvelous memory

 

1-دستور زبان-مذکر2-مردانه3-جوان مرد4-زن ومرد

 

*یک صدای مردانه

 

Mas.cu.line

1-خرد و خمیر کردن2-له کردن

 

*پوره سیب زمینی

Masah

 

*mashahed potatoes

1-نقاب2-پرده پوش3-تظاهر4-مجسمه صورت و گردن5-پوشاندن

 

*ماسک ضد گاز

**منویات واقعی خود را مخفی کرد.

Mask

 

*gas mask

*he masked his real intentions

1-سلطه2-مهارت

 

*تسلط او بر ریاضیات

 

 

Mas.ter/y

 

*his mastery of mathematics

1-حصیر2-تشک کشتی3-هر چیز مانند4-با کف پوش5-مانند کردن

*موی سر زندانی مانند نمد شده بود.

**کفش های خود را روی پادری بمالید و پاک کنید.

Mat

 

*the prisoner s hair was matted

**wipe your shoes on the mat

کبریت

*کبریت روشن کردن

 

 

Match

*to light a match

 

1-همدم2-در هم3-لنگه4-زن وشوهر5-نر و ماده6-یاور ناخدا7-جفت کردن8-جماع کردن9-زناشویی-ازدواج کردن

*خرسی که جفت خود را ازدست داده بود غمگین به نظر میرسید.

**لنگه کفش من کجاست؟

 

Mate

 

*havin lost her mate the bear looked sad

**whers is the mate to my shoe

 

1-ماده2-پارچه3-نیازمندی ها4-مادی5-جسمانی6-مربوط -اساس

*مصالح ساختمانی

**کامیابی ماده ی در مقابل غنای روحی

***شاهد اصلی

****احتیاجات مادی چادر نشینان معدود است.

1-میوه2-کامل3-سر رسید4-بالغ شدن

 

*موز زود رسیده

**اوراق قرضه که سررسید آنها ده سال دیگر است.

***حتی در پنجاه سالگی هم به اندازه کافی نا پخته است.

 

Ma.te/ri.al

*building materials

**material  success as opposed  to spiritual wealth

*** material  wintness

****the nomad s material need s are few

MA.TURE

 

*banana s mature fast

**bound that mature in ten years

***he was not mature enough even at fifty

1-مادرانه2-از طرف مادر

*محبت مادری

**خاله

***دایی

****مادرنه

 

Ma.ter.nal

 

*maternal affection

**maternal aunt

***maternal  UNCLE

 

1-ماده2-محتوا3-میزان4-چیز5-اهمیت6-گرفتاری7-مهم بودن

 

*موضوعی که خیلی برام مهم بود.

**یک چیز حیاتی ومماتی

***در واقع

****اگر استعفا بدهد مهم است

*****گاز نوعی ماده است

******مهم نیست

*******موضوع چیه؟چی شده؟

MAT.TER

 

*a matter  of great importance to me

**a matter if life and death

***as a matter of fact

****does it matter if he resign s

*****gas  is  also  a kind if matter

******no matter

*******what s the matter

1-چکش بزرگ2-گاز گاز کردن3-با خشونت رفتتار کردن

 

*یک خرس او را گاز گاز کرد.

Manul

 

*he was manuled by a bear

به من و مرا

 

*کتاب را به من بده

Me

 

*give me the book

 

1-خوراک2-هنگام  خوردن

 

*خوراک کامل

**سه وعده خوراک در روز

 

Meal

 

*square meal

**three meal s a day

 

 

1-علفزار2-مرغزار-راغ

 

*گوسفندان در مرتع می چرند.

 

Mead/ow

 

*the  sheep graze in the meadow

1-مصمم  بودن2-بیان کردن3-معنی دادن4-ارزش داشتن

 

*ابرهای سییاخ خبر از باران میدهد.

**جدی می گم

***منظور یا نیت پاک داشتن

****منظورت چیست؟

*****معنی این واژه چیست؟

Mean 1

 

*dark cloud s mean rain

**I mean it

***to mean well

****wath dose this  word  mean

1-بیشتر در ساختار های منفی2-بد نما3-پست فطرت4-خسیس 5-اسب چموش ,سگ گیرنده6-ماهرانه

*آدم پست فطرت

**نسبت به برادرت بد رفتاری نکن.

Mean 2

 

 A Mean person*

**do not  be  mean  to your brother

1-میانگین,معدل2-حد وسط.میانین

 

*میانگین گرمای کاشان در ماه حوت

Mean 3

 

*kashan s mean temperture  in august

 

1-وسیله2-منابع

 

*مرد دارا

**حتما ,البته مسلما هر جور که شده از هر طریق

***به هیچ وجه

Mean s

 

*a man of means

**by all means

***by no means

1-در این مدت،2- در این فاصله

 

*در این اثنا

**او خوابید در حالیکه من به نوشن ادامه دادم.

 

Mean .time

 

*in the meantime

**she slept mean time I kept writing

1- اندازه گیری2-مقیاس3-اندازه4-اقدام-کار5-مصوبه6-اندازه گرفتن7-میزان

 

*اقدام حیاتی

**بسیار و بیش از حد

***پیشرفت شاگردان را چطور می سنجی

****پیمانه ی مایعات

*****اندازه قالی سه در دومتر است.

******خیاط برای یک پارچه جدید اندازه های مرا گرفت.

*******اقدامات لازم را به عمل آوردن.

Mean .ure

 

*a safety measure

**beyond measure

 ***how do you measure your student s progress?

****liquid measure

*****the carpact measure s three by tow meters

******the tailor took my measure for a new coat

********to take the necessary measures

1- جمع 2- رسانه ها

 

*رسانه های گروهی

Me.di/al

 

*the mass media

1- میانجی گری 2- کد خدا منشی

 

*ممکن است نیاز به پادر میانی سازمان ملل باشد.

Me.di/a.tion

 

*there may be need for u.n mediation

1- وابسته به دانش پزشکی ، طبی

 

*

Med/i.aid

 

medical  college (or school)*

the medical profession**

to be under medical treatment ***

1- دخالت کردن،فضولی کردن

 

*در امور دیگران دخالت کردن

**به چیزی ور رفتن

Med.dle

 

*dont  meddle with  some thing

**to meddle with  something

1-گوشت لخم2-مغز(گردو-فندوق-وغیره...3-جوهر-،اصل-شام –خوراک

*در ژاپن برخی گوشت ها را خام می خورند.

 

Meat

 

In japan some meat s are eatenraw*

1- جمع2-رسانه ها

 

*رسانه های گروهی

Md.di/a

 

*the mass media

1- در میانبودن 2- میانجی شدن ،آشتی دادن

 

*چه کسی در مناقشه وساطت خواهد کرد؟

Me.di.ate

 

*who is going to mediate this dispute?

1- وابسته به دانش پزشکی

 

*دانشکده پزشکی

**حرفه ی پزشکی

*** تحت درمان پزشکی بودن

Med/i.cal

 

*medical college

**the medical profession

***to be under medical treatment

 

 

1- رام ، آرام، فروتن

2- مطیع ،سر به زیر

 

*او انقدر آرام که اعتراض نمی کرد.

Meek

 

*he was too meek to protes

1- ملاقات کردن 2- برخوردن به 3-پیشواز رفتن 4-بهم خوردن 5-معرفی شدن 6-مواجه شدن 7-پاسخ دادن 8-رسیدگی کردن 9- تچربه کردن 10- بهم دوخته شدن 11-جلسه تشکیل دادن 12- دیدار، مسابقه

*مسابقه ی شنا

**آقای فلانی را در خدمتتان معرفی می کنم.

***نقشه با مقاومت های زیادی روبرو شد.

****این طرح نیازهای مارا برآورده خواهد کرد.

*****به مدت دو ساعت ملاقات کردند.

******مردن

*******به مسولیت های خود عمل کردن.

Meet

 

 

 

*a  swimming meet

**I d like you to meet  MR .Folany

***the plan was met by lots of resistance

****this plan will meet oure needs

*****the met for two hours

******to meet one s end

*******to meet one s obligations

1- میوه 2- شراب 3- خوشایند 4- آرام و موقر 5- آرام و موقر شدن

*مشکلات زندگی او را متین کرده است.

**ترشی در اثر مرور زمان جا می افتد.

 

Mel.low

 

*hardship has mellowed her

Pickles mellow with age**

 

1- آب شدن ، کردن 2- حل شدن 3- محو شدن 4- ملایم و مهربان

*یخ آب میشود.

**واهمه ی من ناپدید شد.

***به گریه افتادن.

 

Melt

 

*ice melt into water

**my fears melted away

***to melt into tears

1- اندام ، عضو بدن 2-عضو 3- بخش ،طرف تساوی

 

*عضو چیزی شدن

Mem.ber

 

*to become member

 

1- عضویت ،اعضا

 

*حق عضویت ده پوند در ماه است.

**همه یاعضا از او حمایت کردند.

 

Mem.ber .ship

 

* Membership fees are 10 pound s month

**the entire membership supported him

 

 

1- حافظه2- در خاطره 3- خاطره 4- یادانبار ،حافظه

 

*نام او از خاطرم رفته

**به یاد بود کسی

***خاطرات شیرین کودکی او

****چیزی را از بر بودن

 

Mem/o.ry

 

*his name has escaoped  my memory

**in memory of someone

***the happy memories of her childhood

****to know something from memory

۱- تعمیر کردن ۲- بهتر کردن ۳- بهبود یافتن ۴-تعمیر ۵- التیام

 

*آیا شما میتوانید‍ ییراهن ‍‍‍‍‍تاره مرا بدوزید؟

**به ویژه در مورد زخم وبیماری رو به بهبود است.

Mend

 

*can you mend my torn shirt?

**on the mend

۱- توانایی خارق العاده ی ذهنی او مارا متعجب کرد.

 

*بیمارستان روانی

**از نظر روانی و ذهنی

Men.tal

 

*his grat mental ability surprised us

**mental hospital

۱- اشاره ۲- تجلیل ۳- گوشزد کردن

 

*جلو من نام او را به زبان نیاور

**چه رسد به حتی اگر ...را ذکر نکنیم.

Men.tion

 

*do not mention his name in front of me

**not to mention

***to mention something in passing

۱- رستوان ۲- فهرست امکانات

 

*آقای مهماندار لطفا صورت غذارا بیاورید.

Men/u

 

*waiter please bring the menu

۱- بازرگانان٬ تاجر٬سوداگر٬یشه ور٬کاسب ۲- دکاندار ٬مغازه دار ۳-تجارتی

 

*کاسبکارها به عن.ان اعتراض مغازهای خود را بستند. 

Mer.chant

Meachants closed their shops in protest

۱- بخشنده ٬خطا بخش٬با گذشت٬رحمان٬با مروت

 

*مرحمت آمیزانه با مروت

Mer.ci.ful

 

*god is merciful

۱- صرف ٬محض ۲- فقط٬تنها

 

*فقط بر حسب اتفاق

Mere

 

*by mere chance

۱- فقط ٬تنها٬همین بس

*او کودکی بیش نیست

 

Mere/ly

 

He is merely a child*

۱- در هم آمیختن٬مستحیل کردن۲- در هم ادغام کردن

 

*آن دو شرکت ادغام شدند.

Merag

 

*the two companies merged

۱- ارزش٬خوبی۲- ارزشمند ۳- محسنات ۴- سزاوار بودن٬شایستن٬در خور بودن

 

*او مستحق ستایش است.

**ادعای او اساس ندارد.

***کمک هزینه تحصیلی با در نظر گرفتن شایستگی ادعا میشود.

Mer/it

 

*he merits praise

**his claims have no merit

***scholarships are  based on merit

۱- شاد٬خوشدلی ۲- طرب انگیز

 

*شادی کردن

**آنها با شادی رقصیدند.

Mer/ry

 

*to make merry

**they danced merrily

۱- یک سهم یا وعده خورک ۲- هم خوراک

 

*ریخت باش خودت رو جمع کن

**میز تحریر اورا در هم ریخته است

***کثیف یا درهم ریخته کردن.

Mess

 

*clean your  own mess

**his desk is a mess

***to mess something up

1- مت / OD

*
روش های جدیدی از واژه نامه نوشتن

Meth/od

 

*the new methods of dictionary writing

اواسط. DLE

*
در اواسط زمستان
*
صفحه در وسط جدول قرار داده است

Mid .dle

 

*in the middle of winter

**put the plate in the middle of the table

*نیمه شب گذشته کمی



Mid.night

 

*a little past midnight

* نیمه راه بین یزد و کرمان
زور

Mid.way

 

*midway between yazd and kerman

زور

* اگر من دعوت شده بودند من ممکن است از دست رفته
* او ممکن است بتواند به شما کمک کند

 

Might

 

*if I were invited I might have gone

**she might be able to help you



* برخی از پرندگان مهاجرت فصلی

Mi.grate

 

*some birds  migrate  seasonally

 

 

ملایم

* cigareats
خفیف
خفیف / سال نوری

*
هر چند خشم او صحبت کرد mildy

Mild

 

*mild cigareats

میل

*
یک سازمان شبه نظامی

Mil/i.tant

 

*a militant organization

 

شیر

*
این گاو است دو بار در روز دوشیده
**
به گریه بیش از ریخته شیر

Milk

 

*this cow is milked twice a day

**to cry over spilled milk

کارخانه

*
آسیاب قهوه
*
آسیاب دیپلم
***
فولاد
****
گندم در این آسیاب بادی آسیاب شده

Mill

 

**coffee mill

**diploma  mill

***steel mill

****the wheat is milled in this windmill

ذهن

*
شما از ذهن شما را؟
*
آیا شما ذهن اگر باز کنم پنجره ؟
*
نام و نام خانوادگی خود را در ذهن من تضعیف کرده است
****
اگر او قرار داده ذهن خود را به آن را به او می تواند آن را انجام دهد
*****
مهم رانندگی خود را مهم کسب و کار خود را
******
یکی از ذهن بزرگ قرن ما
*******
آنها را معلم خود را از ذهن نیست
********
به تحمل ( و یا نگه داشتن ) در نظر داشته باشید
*********
به دو ذهن باشد
**********
برای تغییر یک ذهن
***********
به یک ذهن ها را تشکیل می دهند

Mind

 

*are you out of your mind?

**do you mind if I open the window?

***her name has slipped my mind

****if he put s his mind to it he can do it

*****mind your driving mind your own business

******one of grate minds  of our century

*******they don’t mind  their teacher

********to bear (or keep)in mind

*********to  be of two  mind s

**********to change one s mind

***********to make up one s mind

مال من

*
این کتاب مال من است

Mine

 

*this book is mine

 

معدن 2

*
معدن زغال سنگ
*
آنها برای معدن طلا
*
آنها در بندر استخراج

Mine 2

 

*a coal mine

**they mine for gold

***they mined the harbor


*
ذغال سنگ یک ماده معدنی مهم است

Min.er/al

 

*coal is an important mineral


*
شادی با غم و اندوه آمیخته بود
*
ما با گردشگران آمیخته

Min.gle

 

*our joy was mingled with sadness

**we mingled with the tourists

حداقل / i.mize

*
از نقش نور به حداقل رساندن نمی

Min/i.mize

 

*do not minimize the importance of light

 

حداقل
*
این گیاه نیاز به یک حداقل نور

Min/i.mum

 

*this plant needs a minimum of light

وزیر
*
وزیر Eduaction
***
به وزیر به نیازهای دیگران

Min.is.ter

 

*minister plenipoteniary

**the Minister of Eduaction

***to minster to needs of others

 

Min.is.te/ri.ai

 

*ministery of Agricuture

وزارت Agricuture
Mi.nor

*
مهری در شیمی minored
*
اشتباه افراد زیر سن قانونی
*
افراد زیر سن قانونی می تواند اتوبوس ddrive نمی

Mi.nor

 

*Mehri minored in chemistry

** minors mistake

***minors cannot ddrive buses

 

نعناع

*
سکه ها در تهران ضرب
*
این ماشین در شرایط نعناع

Mint

 

*coins are minted in Tehran

**this car is in mint condition

 



*
در دمای منفی نه درجه است

Mi.nus

 

*the temperature is minus nine degrees

 



*
فقط یک دقیقه
*
ده دقیقه ده گذشته
***
دقیقه او می شود خانه او را برای شام aske

Min.ute

 

*Just a minute

**ten minute past ten

***the minute he gets home he aske for dinner


*
ذرات گرد و غبار

Mi.nute

 

*minute particles of dust

 

 -1میر

*
معجزات علم مدرن
*
به معجزه انجام

Mir/a.cle

 

*the miracles of modern science

**to perform miracles

 

 

*فرار از مرگ تجمع معجزه آسا بود

Mi.rac/u.lous

 

*his escape from death was rally miraculous


*
او در خود را در آینه نگاه کرد
*
ایده های خود را به کسانی که از کانت آینه

Mir.ror

 

*he looked at himself in the mirror

**his ideas mirrored those of Kant

 

 

* سقط جنین عدالت

Mis.car.riage

 

*a miscarriage of justice

آهن

*
برنامه های ما سقط

Mis.car/ry

 

*our plans miscarried


*
اقلام متفرقه

Mis.cel.la.ne.ous

 

* Miscellaneous items

 

 


*
به فساد کنید

Mischife

 

*to get into mischief

جدول

*
به زندگی پر از بدبختی برای

Mis.er.a/ble

 

*to make life miserable for somesone

 

 

*تمام بدبختی ها ناشی از جنگ

Mi.ser/y

 

*all the misery caused by war

 

 

* او تا به حال بدبختی از حضور وجود دارد
**
به رنج می برند بدبختی

Mis.for.tune

 

*she had the misfortune of being present there

**to suffer a misfortune

 

 

 

 

* من تا به حال سوء ظن در مورد امضای قرارداد

Mis.giv.ing

 

*I had misgivings about signing that contract

 

 

* او glsses خود را دوباره mislaid

Mis.lay

 

*he mislaid his glsses again

 

Mis.lead

 

*she was mislaid  by evil friends

 

 

* به جا گذاشتن اعتماد آنهایی که در کسی

Mis.place

 

*to misplace ones trust in someone

 

*او mispronounces بسیاری از واژه ها

Mis.pro.nounce

 

*he mispronounces many words

 

 

* تا کنون فرهنگ لغت شامل تعدادی از

Mis.print

 

*ever dictionary contains a number of misprints

1- از دست دادن

*
فرصت از دست رفته
*
گلوله خود را از دست رفته علامت
*
اگر شما کلاس دست شما می خواهید شکست
**** I
از دست رفته معنای خود
*****
او از دست رفته در قطار
******
دو کتاب از دست رفته
*******
شما یک فرصت طلایی از دست رفته

Miss

 

*a missed opportunity

**his bullet missed the mark

***if you miss class you ll fail

****I missed his meaning

*****she missed the train

******two books are missing

*******you missed a golden opportunity


*
یک حمله موشکی

Mis.sile

 

*a missile attack

 

 

* ماموریت یک معلم است که برای آموزش ، عشق به حقیقت

Mis.sion

 

*a teacher s mission is to teach the love of truth

1- مه

*
غبار تاری دید کوه
**
اشک تار چشمان من

Mist

 

*the mist blurred the view of the mountain

**tears misted my eyes

1- اشتباه

*
توسط misteake
** I
پریسا برای خواهر دوقلوی او اشتباه گرفت
*
این یک اشتباه است که به او اعتماد
****
به اشتباه

Mistake

 

*by misteake

**I mistook parisa for her twin sister

***it is a mistake to trust him

****to make a mistake

 

 

* من در مورد نیت واقعی او اشتباه شده.

 

 

      

Mis.tak/en

 

*I was mistaken about his true intentions

 

 

* یکی از معشوقه پادشاه ها

Mis.tri/al

 

*one of the king s mistresses

 

 

* درگیری اغلب توسط misundestandings ایجاد می شود

Mis.un.der.stand.ing

 

*conflicts are often caused by misundestandings

1- مخلوط

*
ترکیبی از انواع مختلف
*
خطرناک است به مخلوط آب آشامیدنی و رانندگی
***
کاسه مخلوط کردن
****
به احساسات مخلوطاما چیزی
*****
به مخلوط کردن

 

 

      

Mix

 

*a mix of different kinds

**it is dangerous to mix drinking and driving

***mixing bowl

****to have mixed feelings a but something

*****to mix up

 

1- مخلوط


*
شرکت مختلط
*
برای به دست آوردن مخلوط در ( یا با ) چیزی

 

 

 

      

Mixed

 

*Mixed company

**to get mixed up in (or with)something

 

1- زاری

*
سرباز زخمی در درد داد بزنم

Moan

 

*the wounded soldier moaned in pain

1- جمعیت

*
او با خبرنگاران mobbed شد
*
اوباش عصبانی shope حمله کردند

Mob

 

*he was mobbed by reporters

**the angry mob attacked shope

 

 

 

* هر دو کشور برای جنگ بسیج

Mo.bi.liz

 

*both countries mobilized for war

1- مسخره کردن

*
احمد تمسخر معلم خود
*
حمله ساختگی

Mock

 

*Ahmad mocked his teacher

**a mock attack

1- طرز

*
به رفتار در یک حالت محزون

Mode

 

*to behave in a somber mode

 

1- وزارت دفاع / ال

*
یک مدل از رفتار خوب
*
این ماشین آخرین مدل است
***
به خود مدل در کسی

Mod/el

 

*a model of good behavior

**this car is latest model

***to model oneself on someone

وزارت دفاع /

*
او یک مقدار متوسط ​​از نوشیدن چای سبز،
*
آب و هوای معتدل

Mod /er.ate

 

*he drank a moderate amount of tea

**moderate weather


*
شعر نو
*
مدرن

Mod.ern

 

*modern poetry

**the moderns

1- درآمد

 

* درآمد متوسط

Mod.est

 

*modest income

1- درآمدمتوسط
 
*وزارت دفاع به مقدار کم از ( چیزی )


Mod/i.cum

 

*to have a modicum of (something)

 

1- وزارت دفاع

*
کارگران خواسته های خود را تغییر

Mod/i.fi

 

*the workers modified their demands

 

وزارت دفاع / u.late

*
خانه های مدولار

Mod/u.late

 

*modular homes



*رطوبت از بین برد او فرش

Mois.ture

 

*moisture ruined he rug

 

 

* به قالب چیزی به شکل چیز دیگری

Model

 

*to mold something in the shape of something else

 

 

* به یک کوه ازتپه کوچک

Mole.hill

 

*to make a mountain out of a molehill

 

 

* در حال حاضر
*
لحظه ای از حقیقت
***
در خار از لحظه ای
****
این ماده از لحظه ای بزرگ است

Mo.ment

 

*at the moment

**moment of truth

***on the spur of the moment

****this is a matter of great moment



 * سیاست های پولی

Mon.e/tar.y

 

 *Monetary policy

 

 

دوشنبه / ای

*
ساکت باش مونی
*
به مونی

Mon/ey

 

*hush mony

**to make mony

 

 

 

 

* انجام مکالمه در انحصار خود بگیرید

Mon/i.tor

 

*the flight of the rocket is carefully monitored

 

Mo.nop/o.lize

 

*do not monopolize the conversation

1- حالت

*
به با روحیه ی خوب ( یا بد ) است

Mood

 

*to be in a good (or bad) mood

1- ماه

*یک بار در یک ماه آبی


Moon

 

*once in a blue moon

1- اهل شمال افریقا

*
به لنگر انداختنقایق به اسکله

Moor

 

*to moor a boat to the dock

1- پاک کردن

*
او mopped کف آشپزخانه

Mop

 

*she mopped the kitchen floor

1- مر / AL

*
استاندارد بالای اخلاقی

Mor/al

 

*high moral standard

 

1- مطرح کردن


*
به مسئله

Moot

 

*a  moot point

 

 

*به علاقه مرضی در چیزی

Mor.bid

 

*to have a morbid interest in something

 

1- بیشتر

*
او آمده نمی شود
*
او مونی تر از شما انجام دهد
***
یک بار دیگر
****
بیشتر و بیشتر
*****
بیشتر یا کمتر

More

 

*he doesn’t come any more

**he has more mony than you do

***once more

****more and more

*****more or less

1- نگارش

*
او قدیمی است علاوه بر این او به سرطان بیش از حد

More.o/ver

 

*he is old moreover he has cancer too

 

 

*صبح به خیر
*
کار در هفت صبح شروع می شود

Morn.ing

 

*good morning

**work begins at seven in the morning

 

Mors

 

*Mors code

 

 

*نبود تی وجود دارد حتی یک لقمه غذا را در خانه خود

Mor.sel

 

*there wasn t even a morsel of food in their house

 

 

1- بیشترین

*
در اغلب او پنجاه است
*
برای اکثر آنها فقیر هستند
***
نقاشی های زیبا در جهان
****
به بهترین استفاده را از

Most

 

*at most he is fifty

**for the most part they are poor

***the most beautiful painting in world

****to make the most of

1- شب پره / ER

*
او mothered یتیمان

Moth/er

 

*she mothered the orphans

1- شب پره / er.ly

*
مشاوره مادرانه

Moth/er.ly

 

*motherly advice


*
او motioned من برای نشستن
*
را به یک حرکت
***
به در حرکت
****
حرکت ماشین ها ساخته شده بیمار خود

Mo.tion

 

*he motioned me to sit down

**to make a motion

***to put in motion

****the car s motion made her sick

 

 

* جمعیت رنگارنگ

Mot.ley

 

*a motley crowd


*
ما به ساحل motored

Mo.tor

 

*we motored to the beach

1- کوه

*
او سوار اسب و galloped دور
*
نصب از پله ها
***
به سوار حمله
****
برای سوار شدن آینه بر روی دیوار

Mount

 

*he mounted the horse and galloped away

**the mounted the stairs

***to mount an attack

****to mount the mirror on a wall

1- گریه کردن

*
به سوگواری مرگ کسی

Mourn

 

*to mourn someone s death


*
لباس های عزاداری
**
به عزاداری است

Mourn.ing

 

*mourning clothes

**to be in mourning

1- دهان

*
در (یا ) دهان
**
به دهان ( به کسی )

Mouth

 

*down in (or at)the mouth

**to make mouths(at someone)

1- حرکت

*
او رفت صندلی
*
او را به کاشان منتقل شد
*
در حال حرکت
****
به یک حرکت
*****
به حرکت آسمان و زمین
******
به حرکت می کند کسی که به خشم

Move

 

*he moved the chair

**he moved to Kashan

***on the move

****to make a move

*****to move heaven and earth

******to move someone to anger

 

 

*او از یک قطار در حال حرکت شروع به پریدن کرد

Mov.ing

 

*he jumped out of a moving train

1- ویدئویی / یعنی

*
فیلم

Mov/ie

 

*the movies

 

 

*او از یک قطار در حال حرکت شروع به پریدن کرد

Mov.ing

 

*he jumped out of a moving train

1- بسیار

*
تا حد امکان
*
او بسیار قدیمی تر از شما
***
من  خیلی ممنون  به شما

**** باران بسیار
*****
بیش از حد

Much

 

*as much as possible

**he is much older than you

***(I am)much obliged (to you)

****much rain

*****too much

1- گل

*
خشت و گل

Mud

 

*mud brick

1- ململ نازک

*
من باید چند ساعت به مول بر پیشنهاد خود را

Mull

 

*I need a few hours to mull over your proposal

 

 

* تعدد ( چیزی

Mul/ti.plic.i/ty

 

*a multiplicity of (something)

 

 

 

* به چند برابر 5by3

Mul/ti.ply

 

*to multiply 5by3


*
بسیاری برای دیدن buliding

Mul/ti.tude

 

*multitude came to see the buliding

 

 

* انتخابات شهرداری

Mu.nic/i.pal

 

 

*municipal elections

 

 

* قتل دو مرد

Mur.der

 

*he murder two men

 

 

* یک عمل جنایتکارانه

Mur.der.ous

 

*a murderous act

 

 

1- جویبار زمزمه

Mur.mur

 

*A murmuring brook

 

 

* عضله حرکت نمی کند

Mus.clr

 

*not move a muscle

1- باید

*
شما باید انجام آنچه آنها می گویند
*
شما باید دروغ نگو

Must

 

*you must do what they say

**you must not tell lies

 

 

 

*رضایت متقابل

Mu.tu/al

 

*mutual consent

 

 

* دیکتاتور پوزه مطبوعات

Muz.zle

 

*the dictator muzzle the press

1- من

*
برادر من
**
آه من که آن را شکست

My

 

*My brother

**oh my who broke it

1- آیینه


*
من آن را توسط خودم
**
در خودم در آینه نگاه کنید

My.self

 

*I did it by myself

**I look at myself in the mirror

 

 

* ناپدید شدن او یک راز است

Mys.ter/y

 

*his disappearance is a mystery



*رمز و راز زنانه

Mys.tique

 

*the feminine mystique

1-نام

 

*نام من manoochr است
**نام فامیلی
***در شیراز او ساخته شده
****به نام GAD

Name

 

my name is manoochr*

 

family name

in shiraz he made**

 

in the name of gad***

 

 

*شمال شرقی، ces.silty
**ضرورت
***طبیعت

naN.turere

 

  

 

 

ne,ces.silty     

 

of necessity  

 

by nature

 

- 1اخبار

 
*اخبار را

news

make

 

 *news

 

 

*نیک زمان
**دهه نود

 

nick

in

 

 *the nick of time

 

the nineties

 

-1سرمازدگی

*پهلو به پهلو


Nip

 

 

nip and tuck

 

هرگز خود

*هرگز . OU ها
neverous**
***خراب neverous

never oneself

 

 

never .ous

 

neverous

 

neverous wreck

 

لانه

*تودرتویی

Nest

 

 

nesting

 

noncefor

* فعلی
** هیچ یک
***هیچ یک

nonce

for

 

 the nonce

 

none

 

none too

 

نورس

* اهل اسکاندیناوی


Norse

the

 

 norse

 

بینی در

*بینی کردن
**در بینی
***تبدیل به یک بینی در

nose at

 

 

nose out

 

on the nose

 

turn up one s nose at

 

یادداشت

*یادداشت comprte
** توجه داشته باشید mothing نشستند
***اطلاع
 
****توجه

note

 

 

*comprte notes

  **

note ing mothing

 

notice 

 

take notice

 

 

اکنون


*اکنون تند باد
**در حال حاضر و پس از آن
***در حال حاضر و دوباره

 

now

 

gust now

 

now and then

 

now and again

 

 

 

- 1برهنه

*در برهنه


 

      

Nude

 

 

in the nude

 

 

Namber

 

 

a namber of

 

beyondcor without namber

 

the namber s ra sket

-1در پوسته مهره
*آجیل
**بود آجیل چیزی درباره

nut.shell

 

 

in a nut shell

 

nuts

 

be nuts a bout something

 

نیاز

*باید نیاز
**  اگر لازم باشد


Need

 

 

have need

 be

if need be

 

negal. صنعت خودرو TIV نشستند

*در منفی
**قطب منفی
***گزاره منفی

negal a .tive tiv ing

 

 

in the negative

 

negative pole

 

negative proposition

 

هرگز
*دریافت بر روی عصب کسی

never

 

get on someone's nerve

 

 

 

پارو

*استراحت در یک soars


Oar

 

Rest on one soars

 

درجه / لیف درخت

*چاقی

o/bast

 

obesity

مشاهده cencies commonde

 *ما همیشه تولدهای مشاهده
**موانع اداری مسابقه stacle OB


Ob.sta.cle

 

Ob stacle race

Bureaucratic obstacles

 

فرقه OC در مدفوع
*مخفی
amaste** از orts مخفی

Oc.cult

 

oc cult bliid in the feces

The occult

amaste of occult orts

شانس

*شانس در برابر برنده شدن او
**در تقابل با برخی از بدن
***با همه اضافه می کند

Odds

 

The odds are against his winning

Be at odds with some body

By all adds

درجه / DOR
*به منظور بد ( یا بیماری ) است
**این پنیر قدیمی است بوی بد

o/dor

 

be in bad (or ill)order

this old cheese has a bad odor

 

خاموش
*رادیو خاموش است
**گاهی
***چهره خود را خاموش


off

the radio is off

off and on

his figures are off

 

را جرم
*جرم ما به خوبی بازی نمی کند
**جرم در criticicm من را ندارد

 

of.fense

take offense

our offense did not play well

don’t take offense at my criticicm

 

در اینده نزدیک


 

off.ing

in the offing

 

نفت
*اماده شدن نفت
drilling.n** نفت
***فرآورده های نفتی
****فرآورده های نفتی


Oil

 

oil rig

oil drilling.n

oil products

oil products

 


*و به همین ترتیب
**در و در
***به


on

and so on

on and on

on to

 

در / سال نوری
*اگر تنها
**فقط بیش از حد

on/ly

*if only

**only too

 

یک
*در یک
**یکدیگر
***یکی در
****یکی خود
****شود onself



 

one

*at one

**one another

***one by on

****one self

*****be onself

 

 

باز
cort* باز
fire.vi** باز
***رتبه های باز
****یون مهمان باز
*****به باز
******فصل باز

 

open

*open cort

**open fire.vi

***open ranks

****open guest ion

*****open to

******open season

 

انتخاب کردن


*انتخاب کردن
**او تصمیم گرفت برای رفتن به اروپا

Opt

 

*opt out

**she opted to go to Europe

 

 

۱- در ( یا از ) منظور
*برای اینکه
**برای اینکه
***در کوتاه مدت
****به منظور
*****در دستور


or.der

 

*in(or out of) order

 **in order that 

***in order that

 ****in short order

to order

 

 *on the order of

 

 

۱- دیگر


*روز دیگر
**( یا شب )




 

Other

 

 *the other day

**(or night)

 

 

 ۲- خارج از
*برای
**از ناشران ( و یا در استراحتی )
***به

Out out of

 

 *Out for

 **On the outs (or at outs) 

* **Out to

 

 

 

 

 

۱- بسته -پاکت


*ارسال بسته بندی
**زمین بسته بندی شده

Pack

 

 *Send packing

**Packed earth

 

 

سرعت

* قرار دهید و از طریق قدم آنهایی که

Pace

 

*Put through ones paces

ماهی تابه

* حرکت از
 * قرار دادن در تابه

Pan

 

*Pan out

 **Put on the pan

 

 

پارک

* پارکینگ
 * بدون پارکینگ

 

Park

 

*Parking

 **No parking

 

 

بخش

* بخشی فور یکی از بازدید کنندگان
قسمت با
* کاری را که

Part

 

*Fore one s part

Part with  

***Take part

 

Pa.role

* او در آزادی مشروط به مدت دو سال بیشتر می شود

Pa.role

 

*He will be on parole for two more years

 

اهسته دست زدن به

* پت در پشت
* پایه پت

Pat

 

*Pat on the back

**Stand pat

 

 

صاف کردن

* راه را برای
** پرنیان . دلال

 

Pave

 

*Pave the way for

**Pawn . broker

 

 

پرداخت

* در پرداخت
* از پرداخت

Pay

 

*In the pay

**Of pay back

 

 

 

 

رمز عبور

* را به تصویب
* بیا به تصویب
* رمز عبور برای
**** عبور از
***** عبور کردن

 

Pass

 

*Bring to pass

**Come to pass

***Pass for

****Pass out

*****Pass off

 

 

صلح

* نگه دارید ( و یا نگه داشتن ) فضای یکی از بازدید کنندگان


Peace

 

*Hold (or keep)one s space

 

با نوک سوراخ کردن

* پک در

Peck

 

*Peck at

 

 

 

پوست

* پوست کردن
* میخ
*** میخ دور (در

Peel

 

*Peel off

**Peg

***Peg away (at)

 

 

 

 



* محوطه ی جریمه ی
** clarse گل

Pen.a./lty

 

*Penalty area

**Penalty clarse

 

 

پلی اتیلن / منوده


* راب پیتر به بازی

Pe/ter

 

*Rob peter to play

 

 

 

فاز


* در مرحله
 * فاز از
* از فاز

Phase

 

*In phase

 **Phase out

**Out of phase

 

 

پای

* به آسانی به عنوان پای

Pie

 

*As easy as pie

 

 

 

شاش
* شاش کردن



Piss

 

*Piss –up

 

رنگ صورتی

* در صورتی

Pink

 

*In the pink

 

 

لوله

* لوله
Awater
* وضع لوله های
*** ستاره داو


Pipe

 

*Awater pipe

**To lay pipes

***Pip dow

 

 

گودال

*گودال


Pit

 

*The pit

 

 

 

لطفا

*
Pleaed


Please

 

*Pleaed

 

 

گلدان

* برو به دیگ


Pot

 

*Go to pot

 

 

وقار

* آماده


Poise

 

*Poised

 

 

بهم زدن

* فشار با نوک انگشت سرگرم کننده در


Poke

 

*Poke fun at

 

 

اداره پست

 ارسال گیشه *



Post office

 

 Post office box*

 

 

نماز

 * جانماز ( یا حصیر


Prayer

 

 *Prayer rug (or mat

 

 

نقطه

* به نقطه


Point

 

*To the point

 

 

 

 

سیخونک

* فروببر تا گوش یک بازدید کنندگان



Prick

 

* Prick up one s ears

 

 

وبسایت های کوان . تام

* جهش کوانتومی

Quan .tum

 

*Quantum leap  

 

سریع

 * رفع سریع


Quick

 

 *Quick fix 

 

 

تغییر ناگهانی

 * با تغییر ناگهانی سرنوشت



Quirk

 

 *By a quirk of fate 

 

 

کاملا

* کاملا چند



Quite

 

*Quite  a few 

 

 

واریز شده

 * تماس با آن واریز شده


Quits

 

 *Call it quits

 

 



* از سوال

 

 

Ques.tions

 

*Out of the question

 

 



*
bbit - وارن

Rab.bit

 

*bbit-warren

دندانه دار کردن

* در قفسه
** دندانه دار کردن یک
sbrains

Rack

 

*on the rack

**rack one sbrains

خشم

* ( همه ) خشم

Rage

 

*(all )the rage



* اجرای پاره پاره

Rag.ged

 

*run ragged

باران

 * باران ( چیزی ) از ( یا خاموش

Rain

 

 *Rain(something)out(or off

باران

* را چک باران

Rain cheak

 

*take a rain check

سلطنت

* راج

Raj

 

*the raj

 

 

* قابیل افزایش

Rasise

 

*raise cain

 

 

* racke در
** racke تا

Rake

 

*racke in

**racke up

بیهوده گویی

* بیهوده گویی و دیوانه

Rant

 

*rant and rave

نرخ

* در هر

Rate

 

*at any rate

 

موش

* بوی موش

Rat

 

*smell a rat

شوخی کردن

* به
razzle

Razz

 

*go an the razzle

 

 

*لبه تیغ صورت تراشی و یا

Ra.zor

 

*razor edge or rozores edage

 

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد