IRANICA
The Encyclopaedia Iranica is a multi-disciplinary reference work and research tool designed to record the facts of Iranian history and civilization. It focuses on the land, life, culture and history of all Iranian peoples and their interaction with other societies.
From the biographies of notable men and women in every field of endeavor to descriptions of all Iranian cities and monuments (ancient and modern), from oil installations to major banks, from Zoroastrian scriptures to Jewish shrines and Islamic rituals, from Persian classics to modern novels, from Iranian flora and fauna to Persian music and folklore, from philosophy and mysticism to calligraphy and architecture, all aspect of life in Iranian and related cultural areas are studied and described in articles presenting the current state of research in their texts and appended bibliographies.
To inform a worldwide readership of scholars and general readers and to stimulate further research in different disciplines have been the twin primary and continuing concerns of the project from the outset.
Read more: www.iranica.comایرانیکا را آنلاین بخوانید: « Encyclopaedia Iranica »
Read more: http://www.motarjemonline.com/forum/showthread.php?591-%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9%D8%A7#ixzz2CjDdHSzM
Under Creative Commons License: Attribution Non-Commercial
در سال 1960 از استاد احسان یارشاطر دعوت به عمل آمد تا کرسی مطالعات ایران در دانشگاه کلمبیا را با هدف پیش برد این رشتهٔ خاص مطالعاتی تقبل کند. در 1967 او مرکز مطالعات ایرانیان را ایجاد نمود که نهایتا تبدیل به فعالترین مرکز در نوع خود از نظر تعداد و تنوع انتشارات شد. امروز احسان یارشاطر یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین محققین در رشتهٔ خود است.
هنگامی که از یارشاطر در مورد نظر او در بارۀ خدمت اصلی ای که به جامعه اش کرده است سؤال شد، او پاسخ داد: «من علاقه مندم آنچه را که از هنگام ورودم به ایالات متحده در حال انجام آن بوده ام، یعنی تلاش برای آگاهی دادن به آمریکایی ها، ایرانی - آمریکایی ها و ایرانی ها دربارهٔ تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران، ادامه دهم. »
احسان یارشاطر در 3 آوریل 1920 در همدان متولد شد. او در خانواده ای بزرگ شد که پیروی از اصول بی چون و چرای اخلاقی از سوی پدر و مادر از او خواسته می شد. گر چه هنگامی که او دوازده سال داشت مادرش از دنیا رفت و پدرش را نیز یک سال بعد از دست داد، والدین یارشاطر در همان سنین کودکی اصول اخلاقی آموزشی ای در فکر او جایگزین کرده بودند که آشکار کنندهٔ خواستهٔ آنان از او برای ادامهٔ تحصیل و دنبال کردن حرفه ای آموزشی بود.
یارشاطر در مدارس ابتدایی در همدان، کرمانشاه و تهران درس خواند و تحصیلات خود را تا سال 1947 در دانشگاه تهران ادامه داد؛ در این سال او مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشکدهٔ ادبیات دریافت کرد؛ رسالهٔ او دربارهٔ شعر فارسی در قرن پانزدهم بود.
در همان سال او برای تدریس ادبیات فارسی در دانشکدهٔ الهیات دانشگاه تهران انتخاب شد اما به دلیل بورس تحصیلی یک ساله ای که از سوی انجمن فرهنگی بریتانیا برای مطالعهٔ آموزش و پرورش در انگلستان به او داده شد، آن را نپذیرفت. گرچه احسان به محض ورود به لندن دریافت که اهداف و آرزوهای تحصیلی اش او را به جهت متفاوتی می کشاند.
او به یاد می آورد که در لندن، «دریافتم که دبلیو. ب. هنینگ ایران شناس معروف آلمانی در مدرسهٔ مطالعات شرقی و آسیایی دانشگاه لندن مشغول تدریس است. هنگامی که در ایران بودم علاقهٔ شدیدی نسبت به مطالعهٔ فرهنگ های پیش از اسلام در ایران با شرکت در کلاس های استاد ابراهیم پورداوود در دانشگاه ادبیات در من به وجود آمده بود. فکر کردم لندن فرصت قابل توجهی برای دنبال کردن این مطالعات به من می دهد که در ایران فقط در سطح مقدماتی تدریس می شد. قرار ملاقاتی برای دیدار استاد هنینگ گذاشتم و او موافقت کرد که من به همراه او به مطالعه ادامه دهم. من از انجمن فرهنگی بریتانیا خواستم تا با تغییر رشتهٔ مطالعاتی من موافقت کنند. با این درخواست موافقت شد و من شروع به کار زیر نظر هنینگ کردم و تا سال 1953 به کار با او ادامه دادم؛ در این سال من مدرک کارشناسی ارشد در زبان های کهن و میانهٔ ایران را دریافت کردم.
یارشاطر هنگامی که به ایران بازگشت به عنوان استادیار ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تعیین شد و سال بعد استادیار فارسی کهن شد. کمی بعد در سال 1959 او جایزهٔ یونسکو برای تحقیق را دریافت کرد که نخستین جایزه از مجموعهٔ جوایز بین المللی بسیاری بود که او در آینده دریافت می کرد. او همچنین به کار در مورد رسالهٔ دومین دکترای خود دربارهٔ «لهجه های تات جنوبی» ادامه داد که در 1960 در مسکو طی نشست کنگرهٔ بین المللی شرق شناسان از آن دفاع کرد.
یارشاطر مدتی را که در ایران حضور داشت، بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیان نهاد که برای ترجمهٔ ادبیات خارجی کلاسیک به زبان فارسی و انتشار آن در ایران تلاش می کرد. بعدها این نهاد اقدام به نشر سایر مجموعه ها مانند مجموعۀ فارسی ایران شناسی که اختصاص به ترجمهٔ فارسی کارهایی دارد که توسط افراد برجستۀ خارجی، مانند ابن خلدون دربارهٔ ایران انجام شده است و نیز ترجمهٔ تعدادی از کارهای عربی زبان دربارهٔ ایران.
بنگاه ترجمه و نشر کتاب همچنین مجموعۀ آثار ادبی برای نوجوانان را منتشر کرد: مجموعۀ کتاب خوانی برای کودکان، مجموعۀ آینهٔ ایران، مجموعۀ فلسفه، مجموعۀ تاریخ و مجموعهٔ اطلاعات عمومی. تقریبا پانصد جلد کتاب به این ترتیب ترجمه و منتشر شد. این قانون توسط بی تی ان کی اجرا می شد که کتاب های ترجمه شده باید توسط یک نفر ویراستار با متن اصلی مقابله می شد تا به این ترتیب از کیفیت و دقت بالای آن اطمینان حاصل می شد.
احسان یارشاطر انجمن کتاب فارسی را بنیان نهاد که در تلاش برای ترویج کتاب های خوب و تشویق کتاب خوانی شکل گرفت. او می گوید: «این انجمن، کتابخانه ای است برای امانت دادن کتاب که بر پایۀ اعتماد فعالیت می کرد و به مردم اجازه می داد کتاب ها را بدون هیچ سلسله مراتب اداری قرض بگیرند.» باشگاه کتاب وابسته به آن هم وجود داشت که بهترین کتاب های سال را در چندین رشتۀ علوم انسانی براساس نظر هیئت متخصصان انتخاب می کرد. فعالیت های انجمن با شکل گیری انقلاب اسلامی در 1979 به پایان رسید.
یکی دیگر از کارهای بزرگ یارشاطر ایجاد راهنمای کتاب (1957-1979) بود، فصلنامه ای که عمدتا به نقد کتاب و تاریخ و ادبیات فارسی اختصاص داشت. گرچه او در 1958 به قصد ایالات متحده، ایران را ترک کرد ولی نظارت کلی و مدیریت مالی فصلنامه را تا هنگامی که انتشار آن متوقف شد، حفظ کرد.
دانشگاه کلمبیا بعد از آن که یارشاطر به مدت دو سال دانشیار مهمانِ مطالعات ایران بود، از او دعوت کرد تا کرسی گروه مطالعات خاور نزدیک را بپذیرد. او که اکنون مقیم ایالات متحده و بسیار دور از ایران بود مجبور شد کار مستقیم خود در سازمان هایی را که در کشور خود ایجاد و نظارت کرده بود، کاهش دهد. با این حال، این امر سبب شد تا او بتواند در طرح های جدید و فعالیت های آکادمیک بیشتر درگیر شود که از همه مهمتر دایرة المعارف ایرانیکا است؛ یک اثر مرجع و ابزار تحقیقاتی در چندین رشته که برای شرح تاریخ و تمدن ایران طراحی شده است.
به گفتهٔ دکتر یارشاطر دایرة المعارف ایرانیکا که او از پدید آورندگان آن محسوب می شد و از 1974 سردبیر آن بوده است، «بزرگترین کتاب فشرده و کاملی است که تا به حال دربارهٔ گذشته و حال دنیای ایرانی شکل گرفته است.» این دایرة المعارف که مخاطب فرهیخته و همچنین علاقه مندان غیر متخصص را در نظر داشته است، اطلاعاتی دقیق، صحیح و مستند دربارهٔ زندگی، تاریخ و فرهنگ تمام کشورهایی که در آنها فارسی سخن گفته می شود، فراهم می آورد.
در این کار عظیم، حدود چهل ویراستار مشاور به یارشاطر کمک کردند و بیش از سیصد محقق از نهادهای آکادمیک در سراسر جهان مدخل هایی به این دایرة المعارف تقدیم داشتند.
این طرح در میان قابل توجه ترین و برجسته ترین خدمات دکتر یارشاطر به جامعهٔ آکادمیک بوده است. همان طور که یکی از همکاران او می گوید: «... این دایرةالمعارف شایستهٔ نقدهای بسیار ستایش آمیزی است که به طور کلی دریافت داشته است. این دایرةالمعارف که گنجینه ای از اطلاعات و بصیرت است، در مسیر تبدیل به یکی از بزرگترین کارهای گروهی زمان ما قرار دارد. »
در میان سایر کارهای بزرگ و خدمات یارشاطر در هنگام حضور در دانشگاه کلمبیا، ویرایش او از سومین جلد تاریخ ایران از انتشارات کمبریج در سال 1983 انتشار یافت که تاریخ سلوکی، پارت ها و ساسانیان را با جزئیات کامل شرح می دهد. سایر کارهایی که او در انجام آن همکاری داشته است شامل بخش های برجستهٔ هنر ایرانی و کتابی به نام ادبیات ایران است. او مجموعه مقاله هایی در مجلات گوناگون نوشته که گویای تحقیقات او دربارهٔ لهجه های ایرانی است به ویژه لهجه های مربوط به شمال غرب و مرکز ایران.
برای احسان یارشاطر، آموزش جوانان ایرانی دربارهٔ میراث فرهنگی شان بسیار حائز اهمیت است: «برخی از مجموعه های دیگر که با سردبیری من انتشار یافت به ایرانی آمریکایی ها، به ویژه نسل جوان، کمک می کند تا بیشتر دربارهٔ گذشته، تاریخ و فرهنگ خود بیاموزند.»
این کارها شامل مجلدهایی از مجموعۀ میراث ایرانی، مجموعهٔ مطالعات ایرانی و مجموعهٔ ادبیات نو فارسی و نیز مجموعهٔ درس های دانشگاه کلمبیا می شود. اینها به علاوهٔ مجموعه ای براساس سخنرانی های یارشاطر که هر دو سال یک بار به ترتیب در یو سی ال ای و دانشگاه های لندن، پاریس و مریلند انجام شده است گنجینه ای از اطلاعات واقعی و جالبی به وجود آورده است که در دسترس ایرانی آمریکایی ها و نیز ایرانی ها قرار دارد. به نظر بسیاری افراد، مقام دانشیاری یارشاطر معتبرترین افتخار در رشتهٔ مطالعات ایرانی است.
یارشاطر در 1990 از تدریس هر روزه بازنشسته شد و به عنوان استاد بازنشستهٔ، با حفظ سمت، به عنوان مدرس مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا تعیین شد. با این حال، او به تدریس در بخش مرکزی برنامهٔ آموزشی ادامه می دهد. او همچنین موقعیت خود را به عنوان مدیر مرکز مطالعات ایران، ویرایش دایرةالمعارف ایرانیکا مانند گذشته و کار به عنوان ویراستار ارشد بسیاری از مجموعه های ذکر شدهٔ قبلی حفظ کرده است. او در حال حاضر مشغول ویرایش مجموعه ای شانزده جلدی به نام تاریخ ادبیات ایران است.
Center for Iranian Studies .1
British Council .2
W. B. Henning .3
School of Oriental and African Studies (SOAS) .4
Tati Dialects .5
International Congress of Orientalists .6
Institute for Translation and Publication (BTNK) .7
Persian Iranological Series .8
Cambridge History of Iran .9
Highlights of Persian Art .10
Persian Literature .11
Persian Heritage Series .12
Persian Studies Series .13
Modern Persian Literature Series .14
Columbia Lecture series .15
History of Persian Literature .16
منبع: america.gov
Read more: http://www.motarjemonline.com/forum/showthread.php?591-%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9%D8%A7#ixzz2CjENTBih
Under Creative Commons License: Attribution Non-Commercial
ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما پژوهشگران گرامی که سعی در شناساندن فرهنگ و مفاخر فرهنگی و علمی مهین عزیزمان ایران دارید امیدوارم که ارواح تمامی کسانی که به ایران ما خدمت نمودند قرین رحمت الهی باشد .